معنی محل تغذیه جنین

فارسی به عربی

تغذیه

انتعاش، تغذیه، غذاء


جنین

جرثومه، جنین، شرنقه

عربی به فارسی

جنین

جنین , رویان , گیاهک تخم , مرحله بدوی

فرهنگ معین

تغذیه

(مص م.) خورانیدن، غ ذا دادن، (اِمص.) خوردن. [خوانش: (تَ یِ) [ع. تغذیه]]

فرهنگ عمید

تغذیه

غذا دادن، خوراک دادن،
غذا جذب کردن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

تغذیه

اطعام، خوراک‌دادن، خوراندن، خوردن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جنین

رویان


تغذیه

خوراک

فرهنگ فارسی هوشیار

جنین

هر چیز پوشیده و مستور


تغذیه

غذا دادن، خورش دادن

فارسی به ایتالیایی

جنین

feto


تغذیه

alimentazione

معادل ابجد

محل تغذیه جنین

2306

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری